اگه یه بار تجربهی عکاسی پرتره داشته باشی، حتماً فهمیدی که نور چقدر میتونه تفاوت بزرگی ایجاد کنه. شاید باورت نشه، ولی گاهی فقط با کمی تغییر زاویه نور، یه عکس معمولی تبدیل میشه به یه تصویر موندگار و پر احساس.
تو این مقاله نمیخوام خیلی وارد بحثهای تکنیکی و خشک بشم. قراره از زاویهی یه عکاس مشتاق و با زبونی ساده، دربارهی نور توی پرترهنگاری حرف بزنیم. مطمئنم اگه تا آخر بخونی، بعد از این دیگه هیچوقت همون قبلی توی نورپردازی نمیمونی.
همچنین اگه دستی توی عکاسی یا فیلمبرداری داری و دلت میخواد کارهای بیشتری بگیری یا با پروژههای جدیتر و متنوعتری در ارتباط باشی، پیکسمر میتونه دقیقاً همون جایی باشه که دنبالش بودی. اینجا یه پلتفرمه که کلی پروژه تو زمینههایی مثل عکاسی صنعتی، تیزرهای تبلیغاتی، مراسم عروسی و حتی پرترههای شخصی از طرف مشتریها ثبت میشه و ما همیشه دنبال آدمهای حرفهای برای همکاری هستیم. اگه نمونهکارت قوی باشه و به کارت اطمینان داری، فقط کافیه ثبتنام کنی و کارتو بزاری جلو چشم کسانی که واقعاً دنبال تخصص تو هستن. ثبتنامش خیلی سادهست، روی ورود/عضویت نوار بالایی سایت کلیک کن.
اول از همه، چرا نور انقدر مهمه؟
نور توی عکاسی، مثل صدا توی موسیقیه. اگه نتونی درست تنظیمش کنی، هرچقدر هم که دوربینت حرفهای باشه یا مدل خوبی جلوی لنزت وایساده باشه، نتیجهاش اون چیزی که باید، نمیشه.
نور حس و حال عکسو مشخص میکنه. میتونه چهره رو لطیفتر نشون بده یا برعکس، زوایای تیز صورت رو برجستهتر کنه. میتونه یه عکس شاد و زنده بسازه، یا یه پرتره با حالت درونگرایانه و آرام.
نور طبیعی یا مصنوعی؟ کدوم بهتره؟
راستش هر کدوم یه کاربردی داره. بستگی داره دنبال چه جور فضایی هستی.
نور طبیعی:
من همیشه وقتی هوا ابریه یا نزدیک غروب، عاشق عکاسی میشم. نور خورشید تو اون ساعتها مثل یه فیلتر طبیعی عمل میکنه. نرم و یکنواخت. یهجور لطافت خاص توی چهره ایجاد میشه که با نور استودیویی شاید سخته بازسازیاش.
نور مصنوعی:
اگه توی فضای بسته باشی یا بخوای کنترل بیشتری داشته باشی، نور مصنوعی خیلی کمککنندهست. مثلاً من برای عکاسیهای پرترهی تبلیغاتی یا پروژههایی که نور باید کاملاً تحتکنترل باشه، حتماً از سافتباکس یا لایتپنل استفاده میکنم.
چند تا ابزار که من همیشه دم دست دارم
رفلکتور: واقعاً نمیدونی چقدر مفیده تا زمانی که امتحانش کنی. یه رفلکتور کوچیک میتونه با یه برگشت سادهی نور، نصف صورتو از تاریکی دربیاره.
سافتباکس: اگه دنبال نور نرم و بدون سایههای تند هستی، یه سافتباکس خوب معجزه میکنه
دیفیوزر: مخصوصاً توی نور شدید ظهر، یه تیکه پارچه سفید نجاتدهندهست.
چند مدل نورپردازی که به دردت میخوره
تو طول این سالا که عکاسی میکنم، یهسری مدل نورپردازی هست که بیشتر از بقیه به کارم اومده. چندتاشو اینجا خیلی خلاصه برات میگم:
نورپردازی رامبراند:
اگه دنبال یه عکس با حس هنری هستی، امتحانش کن. یه مثلث کوچیک نور روی گونهی سمت مخالف نور میافته که خیلی خاصه.
نور پروانهای:
برای عکسهای زیبایی یا فشن عالیه. نور مستقیم از بالا میاد و زیر بینی سایهای پروانهای شکل درست میکنه.
نور لوپ:
نور با زاویه حدود ۴۵ درجه میتابه و یه سایهی ملایم روی صورت ایجاد میشه. هم طبیعیه، هم خوشفرم.
نور تقسیمشده:
نصف صورت روشنه، نصفش تو سایه. یه حس جدی و مرموز به عکس میده. برای پرترههای خاص خیلی به درد میخوره.
چند تجربهی شخصی دربارهی نور که شاید به کارت بیاد
یادمه یهبار یه مدل داشتم که پوست خیلی روشنی داشت. نور استودیویی معمولی باعث میشد پوستش زیادی بپره و طبیعی نباشه. یه رفلکتور طلایی برداشتم و نورو بهش تابوندم، نتیجه خارقالعاده شد. پوستش یه تهرنگ گرم و جذاب پیدا کرد.
یا مثلاً یهبار دیگه، وسط عکاسی تو فضای باز، خورشید یهدفعه از پشت ابر اومد بیرون و کل نور عکسو خراب کرد. تنها چیزی که داشتم، یه چتر سفید بود! گذاشتم بالای سر مدل، و نوری که ازش رد شد، دقیقاً همون چیزی شد که دنبالش بودم.
حواست به این اشتباهها باشه
استفاده زیاد از نور مستقیم، مخصوصاً فلش روی دوربین، معمولاً نتیجهی خوبی نداره.
نور از پایین؟ فقط واسه فیلمای ترسناکه!
نادیده گرفتن پسزمینه میتونه حتی با یه نور خوب، عکستو بیاثر کنه.
آخرش چی؟
تنظیم نور یه چیزیه که باید با آزمون و خطا یادش بگیری. توی هر پروژه، یه چیز جدید یاد میگیری. ولی بهمرور دستت میاد که چه نوری مناسب چه چهرهایه. یه نکته رو فراموش نکن: دنبال کاملترین نور نباش، دنبال نوری باش که حس عکسو برسونه.
اگه دوست داری تمرین کنی، یه پنجره نورگیر توی خونهت پیدا کن، یه صندلی بذار جلوی پنجره و یکی از دوستاتو دعوت کن بشینه. شروع کن به گرفتن چندتا پرتره با زوایای مختلف نور. قول میدم کلی چیز یاد میگیری.