اولینبار که فهمیدم عکسهای محصول میتوانند یک فروشگاه آنلاین را عملاً زمین بزنند، مربوط میشود به صاحب یک فروشگاه لوازم آرایشی که اتفاقاً آدم بسیار دقیقی هم بود. من برای مشاوره عکاسی رفته بودم سراغش. با تعجب گفت: «من محصول خوب دارم، قیمتام هم مناسبه… ولی نمیفروشم! واقعا نمیفهمم چرا.»
وقتی صفحه محصولاتش را باز کردم، جواب تقریباً خودش از توی صفحه داد بیرون: نور زرد و خسته، پسزمینههایی که هر چیزی بودند جز مناسب، رنگها شبیه چیزی نبود که باید باشد، از محصول فقط یک نمای کلی و بیاحساس دیده میشد و مهمتر از همه وزن ادیت آنقدر زیاد بود که محصول واقعی پشتش گم شده بود.
چیزی که برای من همیشه عجیب بوده این است که خیلیها فکر میکنند عکس فقط یک تصویر است؛ درحالیکه واقعیت این است که عکس، نماینده شخصیت برند شماست. وقتی کیفیت پایین باشد، مشتری ناخودآگاه فکر میکند محصول هم همینطور است. همین آقا بعد از اینکه تصمیم گرفت عکسها را حرفهایتر بگیرد، به معنای واقعی کلمه فروشش را “بلند” کرد. نه بازی با کلمات؛ واقعی.
نور؛ قاتل پنهان فروش
نور بد دقیقاً مثل این است که بخواهید در یک اتاق تاریک مهمان دعوت کنید و انتظار داشته باشید تحت تأثیر قرار بگیرند.
خیلیها یا نور را زیادی میگیرند یا خیلی کم، یا اینکه منبع نور را جایی میگذارند که نصف محصول در سایه بیفتد.
وقتی نور درست نباشد، رنگ محصول عوض میشود، کیفیتش دیده نمیشود و حتی ممکن است محصول کج و معوج دیده شود. راهحلش؟ همیشه نور را نرم و پخش نگه دارید، نگذارید سایههای عمیق بیهوده درست شود و اگر لازم بود یک رفلکتور ساده کنار کار قرار دهید.
نتیجهاش ساده است: مشتری وقتی محصول را واضح و روشن ببیند، راحتتر اعتماد میکند.

پسزمینه شلوغ؛ دشمن تمرکز
بارها دیدهام فروشندهها فکر میکنند پسزمینه باید پر از چیزهای رنگارنگ یا وسایل مختلف باشد تا «شیک» شود. اما نتیجهاش دقیقاً برعکس است.
چشم انسان صادق است؛ هر چیزی حواسش را پرت کند، محصول را نادیده میگیرد. پسزمینههای شلوغ بیشتر به درد بلاگرها میخورند تا فروشگاه اینترنتی.
بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که یک پسزمینه خنثی یا حداقل هماهنگ با محصول انتخاب کنید. سادهتر، بهتر.
وقتی نگاه مشتری مستقیماً روی محصول مینشیند، احتمال خرید مثل قبل نمیماند—بیشتر میشود.
رنگ اشتباه؛ کابوس هر فروشنده آنلاین
این یکی شاید مهمترین چیزی باشد که خیلیها دستکم میگیرند.
فرض کنید یک مشتری رژ لب یا لباس میخرد و رنگی که به دستش میرسد اصلاً شبیه چیزی که دیده نیست. واکنشش چیست؟ یا مرجوع میکند یا دیگر برنمیگردد.
تجربه من این است که بیشتر خطاهای رنگ به خاطر بالانس سفید اشتباه یا ادیت عجولانه اتفاق میافتد. از کارت رنگ استفاده کنید، نور را درست تنظیم کنید و هنگام ادیت حتماً رنگ واقعی محصول را در نظر داشته باشید.
این یک کار به ظاهر کوچک است، اما همان چیزی است که اعتماد مشتری را نگه میدارد.
نشان ندادن جزئیات؛ پنهان کردن حقیقت
بارها وقتی محصولات را بررسی میکنم، میبینم فقط یک عکس از دور گذاشتهاند؛ انگار مشتری باید حدس بزند محصول چه شکلی است!
در فروش آنلاین، مشتری دستش به محصول نمیرسد. باید بتواند تکتک جزئیات را ببیند: بافت، اندازه، زاویهها، حتی قسمتی که شاید کمتر دیده شود.
من همیشه توصیه میکنم چند عکس نزدیک، چند عکس از زوایای متفاوت و یک عکس از قسمتهای مهم بگیرید. هرچقدر مشتری “حس لمس کردن” محصول را بیشتر تجربه کند، احتمال خریدش بیشتر میشود.
ادیت بیشازحد؛ دام مخفی
گاهی آنقدر افکت و فیلتر روی تصویر میگذارند که محصول واقعی کاملاً گم میشود.
زیبایی عکس مهم است، اما واقعی بودن مهمتر. مشتری وقتی تصویر بیشازحدی ببیند، ناخودآگاه شک میکند و بدتر اینکه محصول واقعی با انتظاراتش نمیخواند و باعث نارضایتی میشود.
ادیت باید کمک کند محصول بهتر دیده شود، نه اینکه چیز جدیدی بسازد. همیشه طبیعی و وفادار به واقعیت ادیت کنید؛ نتیجهاش مشتریهای راضیتر و خریدهای بیشتر است.
چکلیست کوتاه اما نجاتدهنده
- نور را نرم، یکنواخت و بدون سایههای تیز نگه دارید.
- پسزمینه ساده یا هماهنگ انتخاب کنید، نه شلوغ و چشمخور.
- رنگها را دقیق تنظیم کنید؛ کالیبراسیون را فراموش نکنید.
- از تمام جزئیات عکس بگیرید؛ نزدیک، دور، زاویهدار.
- ادیت ملایم و طبیعی؛ نه فیلترهای عجیب و اغراقشده.
همه اینها شاید ساده به نظر برسند، اما هرکدامشان میتوانند فروش آنلاین شما را همانقدر که بالا ببرند، پایین هم بکشند. اگر حس میکنید عکسهای فعلیتان به فروش لطمه میزنند، زمانش رسیده یکبار برای همیشه بهصورت حرفهای عکاسی کنید—چیزی که من همیشه در پیکسمر دیدهام: عکس خوب فقط زیبا نیست؛ میفروشد.





